نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: انشای دوم

  1. #1
    مدیر انجمن مدارس قم
    Amir98 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    محل سکونت
    قم
    سن
    26
    نوشته ها
    436
    نوشته های وبلاگ
    168
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض انشای دوم

    با عرض سلام خدمت دوستان عزیز
    با عرض معذرت بخاطر تاخیری که در مسابقه ایجاد شد
    حالا میریم سروقت موضوع دوم انشا:
    از شعر زیر هر چه میفهمید بیان کنید:
    کرم بین و لطف خداوندگار/// گنه بنده کرداست و او شرمسار
    (سعدی)

    دوستان عزیز قوانینی که در تاپیک قبلی نیز گفته شد را رعایت کنند.
    با تشکر
    موفق باشید

    دوست داشتن هر چیز تو را نسبت به عیب های آن کور و کر می کند.

  2. #2
    كاربر درجه 4
    sara best آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    214
    نوشته های وبلاگ
    98
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض پاسخ : انشای دوم

    سلام
    اصلا قلم خوبی ندارم اما به احترام دوستان مینویسم
    خیلی وقت بود سری به خدا نزده بودم!کوله امو برداشتم و راه افتادم؛البته با چند تا دسته گل که به نظر خودم خیلی خوب بود!!
    راه زیادی نبود اگه مستقیم میرفتم.دوست داشتم زودتر برسم اما ویترین فروشگاه های مختلف نظرمو جلب میکرد.خب منم مسیرمو عوض میکردم... اما یه نیرویی بازم منو به همون مسیر سوق میداد.نمی دونم چرا انقدر عجله داشتم!
    ... بالاخره رسیدم.مطمئن بودم که میرسم.خودمو آماده کردم؛یه نگاه به دسته گلهام انداختم...وای خدای من! چرا انقدر زشت ؟تازه بوی...اصلا قابل تحمل نبود.پیش خودم فکر کردم قبولشون نمیکنه و منو از خونه اش میندازه بیرون.داشتم دنبال چندتا بهونه میگشتم.میخواستم توجیه کنم.پر از اضطراب و تشویش منتظر موندم.باورم نمیشد.با مهربونی دستی رو سرم کشید و گفت:" تو از گروهی هستی که کاملترین مرد مقتدات بوده این دسته گلها برازنده ی تو نیست.یه فرصت دیگه بهت میدم.از این راه برو.از اون گلستان تا میتونی گل بچین."
    گفتم اگه گم بشم؟
    قرآن رو بالای سرم گرفت و به مسیری اشاره کرد و گفت:" اون دوازده چراغ بهت کمک میکنن راه رو پیدا کنی.فقط به حرفاشون گوش کن و عمل کن.من منتظرت هستم.چشم به راهم نذار.اگه نیای غصه میخورم"
    و بعد کاسه ی آب رو پشت سرم ریخت.
    ویرایش توسط sara best : 09-21-2013 در ساعت 11:12 PM
    عشق هم می میرد
    انتهایش پیداست
    دوست داشتن اما... تا همیشه زیباست

  3. #3
    مدیر انجمن مدارس قم
    Amir98 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    محل سکونت
    قم
    سن
    26
    نوشته ها
    436
    نوشته های وبلاگ
    168
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض پاسخ : انشای دوم

    دوستان عزیز باید به اطلاع برسانم که نوشتن انشا تا فعلا که زمانی نا محدود دارد وقت دارید
    موفق باشید
    دوست داشتن هر چیز تو را نسبت به عیب های آن کور و کر می کند.

  4. #4
    مدیر انجمن مدارس قم
    Amir98 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    محل سکونت
    قم
    سن
    26
    نوشته ها
    436
    نوشته های وبلاگ
    168
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض پاسخ : انشای دوم

    دوستان عزیز تا جمعه وقت دارند انشا های خود را بنویسند
    بخاطر شروع مدارس زمانش کمی بیشتر میشه
    فقط نوشتن انشا رو برای دقیقه 90 نندازید
    با تشکر
    موفق باشید
    دوست داشتن هر چیز تو را نسبت به عیب های آن کور و کر می کند.

  5. #5
    مدیر انجمن مدارس قم
    Amir98 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    محل سکونت
    قم
    سن
    26
    نوشته ها
    436
    نوشته های وبلاگ
    168
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض پاسخ : انشای دوم

    دوستان لطفا انشاهای خویش را بنویسند
    با تشکر
    دوست داشتن هر چیز تو را نسبت به عیب های آن کور و کر می کند.

  6. #6
    كاربر درجه 5
    عمو نیمول آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    محل سکونت
    شامدقاسم
    نوشته ها
    194
    نوشته های وبلاگ
    18
    میزان امتیاز
    12

    پیش فرض پاسخ : انشای دوم

    حقیقتش من با این بیت از سعدی هیچوقت نتونستم ارتباط برقرار کنم ، چون اساساً باهاش مسئله دارم و مخالف نظرش هستم !

    من یه نگاه دیگه به خدا دارم ، و نگاه من اگر درش تامل نشه حتماً به کفرگویی متهم میشم . اما شاید این نثر خارج از نظمم ، یه مقدار نوع نگاه و طریقه صحبت کردنم در لحظاتی که «بریده ام» رو برای شما روشن کنه ... امیدوارم دچار سوء تفاهم مذهبی و اعتقادی نشیم ! و پیشتر عذرخواهی میکنم اگر طولانیه ...


    بریده ام
    مانند زنجیری که قدرت بازوان پهلوان را تاب نمی آورد
    چون کوه یخی که گرمای خورشید آبش میکند
    و مثل سنگی که حرارت آتشفشان تبدیل به مذابش میکند
    من سخت بریده ام !

    ای کاش دروغ را بهتر می آموختم
    چرا که نمیتوانم به خودم دروغ بگویم
    نمی توانم ..

    در دوراهی وجدان و نابودی
    در تردید مانده ام
    تا اینجا خودم را با پای پیاده
    خسته و زخمی کشانده ام
    هرگز نخواستم بهترین باشم و ای کاش میدانستی ...

    با تواَم ، میشنوی ؟؟
    دیگر باید از کدام عقوبتت بهراسم ؟
    مگر سیاه تر از این ظلمت رنگی آفریده ای ؟
    مرا اینچنین بر خود وا مگذار
    و از امتحانی چنین ظالمانه دست بردار
    مرا از یاد مبر
    زندگی ام کنون چیزی از مرگ کم ندارد
    و بر کویر خشک آرزویم قطره ای امید نمی بارد
    خسته ام ، می دانی ؟
    بریده ام ...

    به کدام حقیقت
    به کدام خدا
    به کدام پیامبر
    یا به کدام بت متوسّل شوم ؟؟
    تمامی فرق من و تو
    در خالق بودن تو و مخلوق بودن من است
    تو هر آنچه خواستی آفریدی و برای خود تنهایی را برگزیدی
    و من
    باید دائم در کشاکش تردید به سر برم
    که مصائبم زائیدۀ بی عقلی من است
    یا قهر قهّاری چون تو !


    ایمانم کم بود یا خلوص وجدانم ؟
    تو را دوست نداشتم یا نفس بر غلامی شیطان گماشتم ؟
    مظلوم را ندیدم یا پیلۀ کبر بر خود تنیدم ؟
    به خودت سوگند که دیگر نمی توانم

    ای کاش دیوانه بودم
    همیشه خندان و بر جهل خود مسرور
    مطرود جمع عاقلان و در نگاهشان منفور
    امّا ، عاقلم آفریدی
    تا درک کنم و ببینم
    تنهائی را بفهمم و در انتظار یار بنشینم
    تا رفت و آمد فصول را بنگرم
    و ببینم که سنگ ثانیه ها ، چگونه شیشۀ عمر مرا می شکند
    اما همین عقل نمی گذارد آسوده باشم :

    ظالمان را می بینم
    که چگونه تکیه بر اریکۀ قدرت زده و ذلّتم را می نگرند
    نا سپاسان را می بینم
    که با ولع بر سفره ات نشسته و حتی لقمه ای به گرسنگان نمی دهند
    کافران را می بینم
    که تو را نفی می کنند و باز از دنیای تو بهره می برند

    آی ... یزدان !
    اینجا دنیاست
    اینجا جای آزمایش و امتحان نیست

    اینجا کارخانه ایست که سرکارگرش به چپاول مشغول است
    و حق کارگر مظلومش در تن پوش زربفت مدیرش محلول
    اینجا جنگلی است که حتی شیرش هم گرسنگی می کشد
    و صیاد شیر شکار ، به جبر اسلحه همه را می کُشد
    اینجا دلبران نازک اندام
    بهترین پوشش-شان پوست تمساح است
    و زینت خلوتگاهشان گناه
    بس کن
    کدام کیفر ؟
    کدام عقوبت ؟

    سؤالی دارم و جواب آن را هم اکنون می خواهم
    یزدان !
    اگر روزی تو را از خلقت سلب کنند
    و نظرت را به دستان خالی ات جلب کنند
    دزدی نمی کنی ؟!
    آیا خدای دیگری را بندگی نمی کنی ؟!
    آیا تمام الوهیّتت را ، به بهای ماندن و بودن نمی دهی ؟
    چه می گویم !!
    تو خدایی دیگر را بپذیری ؟!؟
    حاشا و کلّا
    که اگر چنین بود
    بهشت کوچک شداد را از حسادتت طعمۀ زمین نمی کردی

    تورا نمی توان دید و نمی توان شنید
    نمی توان گفت و نمی توان نهفت
    که را بپرستم ؟
    چه را یزدان ؟
    حال چه ؟ سنگم می کنی ؟
    چون یونس در کام نهنگم به حبس میکِشی ؟
    یا ما نند فرعون در نیلم می کُشی ؟
    مرا بکُش
    اینگونه زودتر آن سوی فتنه را می بینم


    از کجا آمدم ؟
    از کجا آوردی مرا ؟
    از نطفه ای که شبی یا نمیدانم ، روزی
    میوۀ عشقبازی دیگران بود ؟
    از من پرسیدی ؟
    حرفم را شنیدی ؟
    پرسیدی چه می خواهم و گفتی که اینجا بی پناهم ؟
    آه ؛ نه ...
    تو نگفتی و نپرسیدی و نه خواستی که بدانم

    اینها حقیقت است یزدان
    فریادهای جگر سوز کسی که تورا همیشه خوانده است
    کسی که در تنهائیش
    جز تو به انتظار هیچ کس نمانده است
    ناکام گذاشتنم امتحانی نیست که نتیجه اش
    نه در حد خدایی چون تو باشد
    و نه در توان مخلوق ضعیفی چون من


    اگر تو به دادم نرسی پس که ؟
    اگر اکنون نه ... پس کِی ؟؟
    ادب مرد بِه ز دولت اوست ...

  7. #7
    كاربر درجه 4
    sara best آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    214
    نوشته های وبلاگ
    98
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض پاسخ : انشای دوم

    خیلی خوب بود. اصلا به کفر نمیخوره.فقط یه درد دل ساده با تنها کسی ست که با تموم وجود باهاش احساس راحتی میکنیم و چون خیلی دوسش داریم ازش توقع داریم.همین
    عشق هم می میرد
    انتهایش پیداست
    دوست داشتن اما... تا همیشه زیباست

  8. #8
    مدیر انجمن مدارس قم
    Amir98 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    محل سکونت
    قم
    سن
    26
    نوشته ها
    436
    نوشته های وبلاگ
    168
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض پاسخ : انشای دوم

    بچه ها تا فردا بیشتر مهلت نیستش
    عجله کنید
    دوست داشتن هر چیز تو را نسبت به عیب های آن کور و کر می کند.

موضوعات مشابه

  1. نظرسنجی انشای اول...لطفا همه کاربران شرکت کنند
    توسط Amir98 در انجمن امتحانات و مسابقات علمی
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 09-21-2013, 05:37 PM
  2. برنده انشای اول
    توسط عمو نیمول در انجمن امتحانات و مسابقات علمی
    پاسخ: 20
    آخرين نوشته: 09-21-2013, 05:21 PM

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •