سبو: صدتا سبو می سازد یکیش دسته ندارد.
سر: سر بزرگ دولتی، پای بزرگ نکبتی = سر بزرگ دولت می آورد و پای بزرگ نکبت.
سر: هرکه را سر سوزد کلاه دوزد.
سِرکو: دسته سرکو (هاون سنگی)ی ما را گربه اینجا نیاورد؟ = نردبان ما را گربه اینجا نیاورد؟
سرکه: خوب سرکه ای به ریش فلانی صاف کرد = خوب کلاهی سرش گذاشت.
سگ: سگم عاره (= عار است، عار دارد) که با فلانی بیرون بروم، گربه ام بیماره.
سگ: سگ که پیر شد حلاج گرگ می شود.
سگ: سگ دادیم سگ توله گرفتیم = معامله پایا پای و در هر حال بد بود.
سگ سکندر: مثل سگ سکندر = قوی و سرحال.
سند خرید: سند خرید و فروش ما دوتا است = به دیگران خوبی می کنم و بدی می بینم.
سنگ: فلانی صدتا سنگ به سرِ فلانی زده = از او شرورتر است.
سوزن: یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به رفیقت.
سوزنگر: صد چکش سوزنگر، یک چکش آهنگر.
سوفالی: فلانی به سوفالی نمی ... = عمرش به پائیز یعنی هنگام دروی خرمن نمی رسد.
سیب: سیب سرخ برای دست چلاق خوب است.
سیر: سیرِ نخورده و دهنِ گندیده.
علاقه مندي ها (Bookmarks)