سایت قمیا:لغات و اصطلاحات مربوط به حيوانات در لهجه قمی
آخورک_آخور بزرگي که از سطح زمين بالااست و از خشت , آجر و جز آن ساخته شده براي خوراک دام.
آرداب_ آردي که با آب مخلوط مي کنند و به گاو تازه زا مي دهند
آششرمه _ در فارسي زبانان پاردم تلفظ مي شود. تواري است که از دو طرف به پالان الاغ وصل است و از زير دم و روي کفلش مي گذردو از جنس پارچه و بعضا چرم است و براي ثابت ماندن پالان استفاده مي شود.
آش کردن_ دباغي و نرم کردن پوست دام
آغل(کسر غ)_ اغل گوسفند
آلاله_ تاج قرمز خروس که از دوطرف سرش آويزان است
آلماته _آرواره
امبونه: کيسه اي از پوست که در آن خوراکي نهند.
انبر نسارا_ سرگين الاغ مده
انجيلک جويدن _حرکت دهان الاغ به ويژه ماده ان در هنگام جفت گيري/ دهن وازکنيز گويند.
اوسار_ افسار
اوگج _ گوسفند سه ساله
اويار و ايار_ بد بده, کرک(فتح ک و تشديد و فتح ک)
بالشتک مار_ نام حشره اي است
برزو_ گاو کار ر.ک اصطلاحات کشاورزي
برو_ عسل حاصل از زنبور جوان (تشديد
بره ليسه _ بره تو دلي دام
بزغاله(با کسر ب)/ بيزغيله / بغزاله/کره_ بزغاله
بلبل خلايي- پرنده اي که در زمستان هنگام برف امدن ظاهر مي شود/ دم جنبانک
بلبل عروس خاله_ دم جنبانک
پابن_ وسيله بستن پاي چارپا
پاتني_ طبق بار چارپا
پاجوق _ جايي که گوسفند را سر برند
پر پوت کردن- کندن پرهاي مرغ
پر پرک_ پروانه
پلوشتک_ پرستو
پله ووندن_ سوزاندن موهاي مرغ
پنچوله – پنجه انداختن حيوانات به ويژه گربه به بدن انسان .
پينه دوز_ کفش دوزک
تار_ همان تور است حيوان اهلي که رمنده است
تپق زدن _ به هم خوردن دست و پاي اسب و الاغ هنگام راه رفتن اعم از اهسته يا دويدن
ترقه_ پرنده کوچکي که مانند گنجشک است منتهي با تاج مويي و کمي زيباتر در مزارع زندگي مي کند و در برف ريزان به داخل خانه ها مي آيد.
تقلي/تقري_ بره يک ياله گوسفند که حامله نشده و لي موهاي برگي ان ريخته و حالت ميش پيدا کرده است.
تکه/ تگه_ بزغاله زيبا و خوش اندام و درشت که براي تخمه کشي آن را نگه مي دارندکه جايگزين نر بز گله که پير مي شود بکنند.
توت خره(ضم خ و تشديد ر)_ آبدردک, توت خورک نوعي حشره
تيغاله_ خارپشت
جابيه_ جا اب گوسفند.
جره(تشديد ر)پرنده کوچک مثل جره اردک در مورد تره بار خربزه و هندوانه کوچک نيز در قم کاربرد دارد
جو دون _ سيرابي دام
جونور_ جانور / عقرب/ در روستا ها به جاي گفت گرگ به گوسفند زد مي گويند جونور زده
جونه_ گوساله نر
جونه گاو _ گاو نر جوان
چار بر_ بز پج ساله
چخ کردن _ کيش کردن سگ , راندن سگ
چر دونه (ضم چ) مثانه گوسفند
چز_ بوي پشم سوخته گوسفند
چردونه_ مثانه گوسفند
چکنه_ گوسفندان غريب در گله که به ازاي چراندن پول دريافت مي کنند.
چلندونه/ چولوندونه_ چينه دان و سنگدان مرغ
چودار_ چوبدار دلال گوسفند و گوسفند فروش
حاجي ليلک_ حاجي لک لک/ لک لک
خارجنک_ خرچنگ
خبر اورک_ قاصدک (ميوه گياهي به شکل دايره که با وزش باد به حرکت در مي آيد.)
خجو کردن_ وقه سگ و صداي پارس سگ
خرتلک _ قسمت غضروفي ته حلق که به شش وصل مي شود ظاهرا همان ناي باشد
خرشنه کشيدن_ خرناسه کشيدن جانوران به ويژه سگ
خرک خدا_ خر خاکي/ خر خدا
خرماجه_ گربه ماده
خلم_ کودک نوزاد و حيوان (گوسفندنوزاد/ بزغاله و بره)که استخوان نرم دارد
خلمه(فتح دو حرف اول) _ بزغاله يک ساله
دال_ عقاب
دودوک_ نوعي پرنده کوچک که پاها و گردن بلندي دارد و خيلي سريع حرکت مي کند در ساوه به چابلق که وازه ترکي است معروف است.
دلوجي_ دو قلو
دهن دار _ در مورد دام پر خور و در مورد انسان نيز به کهر مي رود براي تحقير
ديلاق_ بچه شتر دو ساله
دوبحر/ دوبر_ گوسفند اعم از بز و ميشي که در سال دو مرتبه زايمان کند
دنده(بر وزن گنده) نوعي زنبور بزرگ با نيش زهر آگين
رستمي_ چاشت عمله و بنا در نيمروز امروزه به چاشتي مشهور است
رسمون کار_ زيج / ريسماني که بنا ها براي ديوار کشي از ان استفاده مي کنند.
رغش زاييدن_ زود تر از موعد زاييدن گوسفند
رگا کردن _ جدا کردن بره از گوسفند
رمک/ رموک_ حيواني که تور و رمنده است.
روندن/ رونش_ جفت گيري گوسفند
ريجه(تشديد جيم)_ شپشک مرغ
زل_ گوسفند بي دمبه
زلخ_فضله مرغ
زوله_ زوزه / صداي شغال , سگ و جز ان
زه_ زاييدن گوسفند دوزه يا سه زه/ گوسفند دوبار زاييده يا سه بار زاييده
سئله/ سهله/سله: مکان فروش پرندگان به ويژه کبوتر
سنغر/دوک_ سگرکه همان سانغور است نوعي جوجه تيغي بزرگ که به طرف دشمن تيغ پرتاب مي کند.
سه بر_ بزغاله چهار ساله
سر_ پهن کوسفند که در زير پايش کوبيده شده و هنگام تخليه طويله به صورت ورقه هاي بزرگ کنده مي شود.
سرگين_ سرگين دام
سره(کسر دو حرف اول) سرگين گاور.ک: سر
سره مره(ضمه س و ربا ت
علاقه مندي ها (Bookmarks)