صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 11

موضوع: خاطره خودرویی

  1. #1
    مدیر بخش خودرو
    AmiR آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    738
    نوشته های وبلاگ
    110
    میزان امتیاز
    20

    Post خاطره خودرویی

    سلام خدمت تمامی کاربرای جدید و قدیمی سایت
    این تاپیک رو در جهت توصیه ها و حرفای مهندس جان گل (پاچه خواری) مبنی بر اینکه تاپیک های کاربر محور ایجاد کنید زدم.
    دوستان در این تاپیک میتونن خاطرات جالبی که از ماشین هاشون دارن رو بزارن
    از گواهینامه گرفته تا سفر و موندن وسط جاده و ..... و حتی تصادف(امیدوارم که کسی نداشته باشه)
    شروع کنید ببینیم چی میشه

  2. #2
    كاربر درجه 2
    nazila آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2011
    محل سکونت
    قم
    سن
    36
    نوشته ها
    858
    نوشته های وبلاگ
    199
    میزان امتیاز
    22

    پیش فرض پاسخ : خاطره خودرویی

    اول من بگم....
    سال 85 که میخواستم گواهینامه بگیرم امتحان شهری رانندگی هفته قبل از عید بود...اما افسران زحمت کش گفتند که نه امتحان بمونه برای نیمه دوم فروردین....منم که اماده ی اماده برای امتحان بودم و صبح همون روز ایین نامه رو هم قبول شده بودم خیلی اعصابم خورد شد چون بعد از عید نمی تونستم بیام و دانشگاه قم کلاس داشتم بعدشم که به همه گفته بودم یکروزه قبول میشم همین ایین و هم شهری...
    با کلی ترس و لرز رفتم پیش افسره گفتم میشه من امروز ازمون بدم بعد از عید کلاسام شروع میشه و نمی تونم بیام برای ازمون....چند تا افسر بودن هی به هم نگاه کردن و یکیشون گفت ازت امتحان میگیرم اما اگه رد بشی حق نداری تا شهریور امتحان بدیا....گفتم باشه و رفتیم تو ماشین و استارت....
    راه افتادم...به من گفت اگه پات بلرزه باید پیاده شیا....خلاصه یه نیم ساعتی داشت انواع و اقسام ترفندهای رانندگی رو ازم امتحان میگرفت نمیگم رانندگیم خیلی عالی بود...سوتی هم داشتم ...اما از اعتماد به نفسم و جرئت و جسارتم خوشش اومد...رانندگیم هم نسبت به دفعه اول ازمون و ترس و اضطراب بار اول خداییش خیلی خوب بود...همون جا امضا کرد و گفت قبول...
    منم با کلی دک و پز رفـــــــــــــــــتم خونه
    این بود انشای من



    نظر شمــــــــــــــــــــا چیــــــــــــــــــــه؟؟ ؟

  3. #3
    كاربر درجه 2
    بانوی شرقی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    سن
    33
    نوشته ها
    959
    نوشته های وبلاگ
    361
    میزان امتیاز
    22

    پیش فرض پاسخ : خاطره خودرویی

    من 16 سالم که بود ماشین بابام برداشتم زدم داخل شهر تو اون شلوغی و ترافیک سعی میکردم خود دار باشم و خوب رانندگی کنم که الحق هم خوب رانندگی کردم اما دقیقا یه میدون خیلی شلوغ که رسیدم یه موتوری با 2 تا سرنشین از بغلم ویراج :| دادن و هی اذیت کردن منم که هول شده بودم لحظه اخر توی اون ترافیک به جای اینکه ترمز کنم گاز دادم و شقققققققققققققققق زدم به ماشین جلویی داغون شدم اصن له له
    همش هم تقصیر موتور سوارا بود از بس گفتن گاز تو اشپزخونه است ترمز وسطیه :|
    بــــرای ِ هــر کـس کـه رفــتـنی سـت ،
    فــــقـط بــــایــــد ..
    کنــــار ایــستــاد ..
    و ..
    راه بـــــاز کـــــرد !
    بــه هـمـیـن ســـادگــــی !

  4. #4
    مدیر انجمن موبایل قم
    Majid_M آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2012
    محل سکونت
    ق*م
    نوشته ها
    981
    نوشته های وبلاگ
    201
    میزان امتیاز
    22

    پیش فرض پاسخ : خاطره خودرویی

    اولین بار که پشت فرمون نشستم یادم نیست چه سالی بود ولی یادمه ماشین پیکان بابای یکی از دوستام بود که دوستم باصطلاح بعضی وقتها ماشین باباشو میپیچوند و میرفتیم ولچرخی،،
    توی همین ولچرخیها یک روز من نشستم پشت فرمون که همین پشت فرمون نشستن باعث شد یکی از بزرگترین سوتیهای دوران زندگیم رقم بخوره ..و اون سوتی این بود که بعد از اینکه کلی قانونمندتمرین رانندگی کردیم موقع وایسادن به جای ترمز دستی ،اهرم صندلیو کشیدم و به جای اینکه ماشین وایسه لنگهای من رفت رو هوا.... ..........:
    ویرایش توسط Majid_M : 02-25-2014 در ساعت 05:30 PM
    پیش از آنکه درباره ی، زندگی،گذشته و شخصیت من قضاوت کنی،خودت را جای من بگذار:
    از مسیری که من گذشته ام عبور کن|
    با غصه ها ، تردیدها ، ترسها ، دردها و خنده هایم زندگی کن....
    یادت باشد:
    هر کسی سرگذشتی دارد!

    هر گاه به جای من زندگی کردی،
    آنگاه میتوانی درباره ی من قضاوت کنی...
    Majid_M



  5. #5
    كاربر درجه 5
    nima tatu آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2012
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    133
    نوشته های وبلاگ
    92
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض پاسخ : خاطره خودرویی

    من خودمم قبول دارم آدم لجبازیم ...یه روز به زور ماشینو از بابام گرفتم که برم دور بزنم آقا رفتیم قشنگ دور دورمون رو کردیم اومدیم ماشین رو قشنگ پارک کنیم دنده عقب اومدم که ماشینو پارک کنم در خونه مادربزرگم یه پایه آهنی هست توش سیمانه چشمتون روز بد نبینه زدیم به اون کل در ماشین باباهه رو بردیم تو ..جالبیش هم این بود ترسیده بودم به به بابا میگفتم خودت زدیش من جایی باهاش نرفتم که بزنمش حالا نگو بابا هم رفته اون پایه رو دیده بوده دیده راهنمام که شکسته بود خورده هاش اونجا افتاده بودن
    زندگی زیبا
    www.zendegiiikon.blogfa.com

  6. #6
    ناظر کل انجمن ها
    alireza آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    محل سکونت
    قـــــــم
    سن
    40
    نوشته ها
    1,278
    نوشته های وبلاگ
    168
    میزان امتیاز
    10

    پیش فرض پاسخ : خاطره خودرویی

    من اولین بار که ماشین سوار شدم رفتم زدم مستقیم به یه درخت
    پیاده شدم نشستم لب جدول انقد ناراحت شدم برا درخته که اینجوری بهش ضربه زدم خداروشکر به ماشین یا آدم نزدم که کسی یقه منو بگیره.
    سوار شدم برگشتم خونه کسی چیزی نفهمید از اون روز ولی تا 1ماه عذاب وجدان داشتم
    اگر از خداوند (صاحب عزت و جلال )طلب آمرزش کنی خداوند تورا می آمرزد

  7. #7
    کاربر حرفه ای
    حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    مدین تهران این د قم
    سن
    35
    نوشته ها
    1,820
    نوشته های وبلاگ
    633
    میزان امتیاز
    32

    پیش فرض پاسخ : خاطره خودرویی

    به نام خدا
    موضوع انشاء خاطرات ماشینی

    من هر روز از خواب که بیدار میشوم دست و صورتم را میشورم و بعد میروم صبحانه را به همراه مخاطب خاص خودم نوش جان میکنم
    بعد از آن لباسهایم را میپوشم و از خانه خارج میشوم و به نزد ماشین خویش میروم اما از آنجایی که من ماشینی ندارم مجبورم همینطوری به راهم ادامه بدهم
    یادم رفت بگویم بچه ها من گواهینامه هم دارم...
    تمام
    حضرت امام رضا علیه السلام فرمود:
    مَنْ زَارَ قَبْرَ الحُسَیْنِ به شطِّ الفُرَاتِ، کَانَ کَمَنْ زَارَ اللّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ «4»
    کسی که قبر حسین را در کربلا زیارت کند، مانند کسی است که خدا را بر فراز عرشش زیارت کرده است!

    غافلگیر کردن بنده از جانب خداوند به این شکل است که به اون نعمت فراوان دهد و توفیق شکر گزاری را از او بگیرد






  8. #8
    كاربر درجه 4
    ماهی راهی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2013
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    350
    نوشته های وبلاگ
    165
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض پاسخ : خاطره خودرویی

    توی فامیلمون یه ژیان بود که مث کفش عمو نوروز بود... ول کن خانوادمون نبود!
    اول عمو بزرگم خریدش. (عهد بوق و اینا)
    این ژیان عین خرس قطبی ، کیلو کیلو آدم سوارش میشد و آخ نمیگفت. شیصد نفری سوار این ژیان بدبخت میشدن!
    5نفر جلو،7نفر عقب!!!
    برا عقد وعروسی ها هم گل کاری میشد.
    پدرم اینا هم همین ماشینو گل زدن برا عروسی شون!
    همه ی فامیل از این ماشین فیض بردن. چون اون وقتا چند نفر بیشتر ماشین نداشت توی فامیلمون!
    بعد که حساااااابی کار کرد ، و عموم قصد فروش پیدا کرد، فروختش به اون یکی عموم. دوباره روز از نو !!!
    یه 7-8 سالی هم دست این عموم بود.
    دوباره عموم به فکر فروش رفت اما بین خانوادمون!!.
    اینقد این دست و اون دست شد که بالاخره در طرح تعویض خودرو و اینا، به پژو تبدیل شد
    اما جالبیش اینه که کارت سوختش ، باطل نشد و هنوووووووز فک و فامیل از بنزینش استفاده میکنن!!
    ویرایش توسط ماهی راهی : 02-28-2014 در ساعت 02:52 PM
    خداوندا، مارا به کسانی که قسمتمان نیست، عادت مده...




    پیشنهاد ویژه ی من: دانلود آهنگ بی کلام kiss the rain

  9. #9
    كاربر فعال
    tekrary آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    قــــم-اصــفـــهان
    نوشته ها
    180
    نوشته های وبلاگ
    3
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض پاسخ : خاطره خودرویی

    آقا ما یه بار ماشینمون خراب شد تو شهر
    به امیر(مدیر بخش خودرو) گفتم کوپه ت رو بیار تا ماشینو بکسل کنیم ببریم تعمیرگاه...کلی از امیر معذرت خواهیو اینا که با کوپه ت میخوایم ماشین منو بکسل کنیم...
    گفتم امیر من به ماشین تو آشنا نیستم...این خیلی حرفه ایه(شما حساب کن ماشینی که امیرباهاش دریفت میزنه رو من بشینم پشتش برا بکسل کردن)
    قبول نکردو من نشستم پشت ماشینش...سر صادقیه یه گوسفند اومد جلومون...امیر هم اون زمان نمیدونم داشت به کدوم یکی از مخاطبای خاص ش اسمس میداد که تو این دنیا نبود...
    من با کوپه خوردم پشت اون ماشینه امیر هم با ماشین من خورد پشت ماشین خودش

    یکسال و شش ماه ماشین من جلوپنجره نداشت
    ماشین امیر جا پلاکش کج شد که بخاطر افت ه قیمتش تصمیم گرفت ماشینشو هیچوقت نفروشه...
    منم بعد ازون پشت دستمو با رادیات داغ کردم که دیگه هیچوقت برای بکسل کردن وقت امیرو نگیرم
    این بود خاطره نحس و لعنتی ما
    ویرایش توسط tekrary : 05-25-2014 در ساعت 05:48 PM

  10. #10
    کاربر درجه 1
    memol_007 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,062
    نوشته های وبلاگ
    295
    میزان امتیاز
    22

    پیش فرض پاسخ : خاطره خودرویی

    این دوتای آخر خیلی باحال بود

    Sent from my GT-S5660 using Tapatalk 2
    چيزی نِمی خوام آدَمــــا
    اَز حَرف خـَستَم
    بــَــس کُنيد !
    مَن هَر قَراری داشتَم
    با عِشــــقبَستـَم
    بــَــس کُنيد !

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

موضوعات مشابه

  1. این روزها با 100 میلیون چه خودرویی می‌شود خرید؟
    توسط empty arms در انجمن قیمت خودرو
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-03-2013, 01:54 PM
  2. کمک جهت خریداری چندقلم لوازم خودرویی
    توسط منتظر در انجمن پرسش و پاسخ خودرو
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 11-30-2012, 01:34 PM
  3. خودرویی که رنگ عوض می کند!
    توسط AmiR در انجمن خودرو
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 04-25-2012, 04:36 PM
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-21-2012, 02:42 PM
  5. خودرویی ضد قوانین فیزیک!!
    توسط AmiR در انجمن خودرو
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 02-13-2012, 12:23 PM

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •