آقا ما یه بار ماشینمون خراب شد تو شهر
به امیر(مدیر بخش خودرو
) گفتم کوپه ت رو بیار تا ماشینو بکسل کنیم ببریم تعمیرگاه...کلی از امیر معذرت خواهیو اینا که با کوپه ت میخوایم ماشین منو بکسل کنیم...
گفتم امیر من به ماشین تو آشنا نیستم...این خیلی حرفه ایه(شما حساب کن ماشینی که امیرباهاش دریفت میزنه رو من بشینم پشتش برا بکسل کردن)
قبول نکردو من نشستم پشت ماشینش...سر صادقیه یه گوسفند اومد جلومون...امیر هم اون زمان نمیدونم داشت به کدوم یکی از مخاطبای خاص ش
اسمس میداد که تو این دنیا نبود...
من با کوپه خوردم پشت اون ماشینه امیر هم با ماشین من خورد پشت ماشین خودش
یکسال و شش ماه ماشین من جلوپنجره نداشت
ماشین امیر جا پلاکش کج شد که بخاطر افت ه قیمتش تصمیم گرفت ماشینشو هیچوقت نفروشه...
منم بعد ازون پشت دستمو با رادیات داغ کردم که دیگه هیچوقت برای بکسل کردن وقت امیرو نگیرم
این بود خاطره
نحس و لعنتی ما
علاقه مندي ها (Bookmarks)