15. ادامه جملات زير رو با علايقتون پر كنيد...
اگه ماهی از سال بودم مهم نبود چي بودم مهم اين بود كه وقتي از راه ميرسم مردم خوشحال بشن.
اگه یه روز هفته بودم فقط خدا خدا ميكردم تو روز من تصادفي رخ نده . دلي نشكنه.
اگه یه عدد بودم دوس داشتم ٢١ باشم ولي بينهايت نباشم كه ارواح اموات كل دانشجوهارو بيارم جلو چششون.
اگه یه همراه بودم.ترجيح ميدادم آخرين همراه باشم و تا آخر باشم.
اگه یه گناه بودم ميرفتم بالاي برج جهنم و از اون بالا خودمو پرت ميكردم پايين.
اگه یه نوشیدنی بودم و شربت آبليمو بودم اخ كه چه حالي ميكردن مردمي كه تو گرما و خستگي منو ميخوردن...نوش جونشون!!!!
اگه یه درخت بودم دستامو باز ميكردم فقط همين.
اگه یه گل بودم يه گل قرمز و قشنگ تويه كناريترين جاي پارك يا فضاي سبز يه نفر منو ميچيد تو تمام طول راه اون فرد خدا خدا ميكردم كه فردي كه قراره منو بگيره با گرفتن من شاد بشه...
اگه یه آب و هوا بودم يه نسيم كه وقتي ميخوره به صورتت كلي احساس قشنگ بهت ميده.
اگه یه عنصر بودم اصن علاقه اي به خودم نداشتم.
اگه یه رنگ بودم با رنگاي ديگه قرار ميذاشتيم كه بريم و دنيارو رنگارنگ كنيم.
ا گه یه پرنده بودم شايد كلاغ بودم! ولي مهم نبود كه هيچكي دوسم نداشت همين كه شاخه درخت واسم يه جايي داشت بس بود.
اگه یه صدا بودم يه صداي قشنگ يه صداي ماندگار تلاش ميكردم براي مردم خاطره بسازم اما براي اينكه براي مردم خاطره ساز باشم خاطر خدا رو از خودم ناراضي نميكردم.
اگه یه فعل بودم هيچي فقط بودم!
اگه یه خیابون بودم نه شلوغ و نه خلوت . پاتوق ادماي مشتي و باصفا و باوفا ادمايي با عشق زندگي ميكردن هر روز منتظر ديدنشون مي بودم.
اگه یه پنجره بودم يه پنجره به سمت همون خيابوني كه تو جمله بالايي گفتم.
اگه یه تاریخ بودم ١٣ بودم ولي رجب خيليوم حال ميكردم!
اگه یه فیلم بودم.باهاش نشون ميدادم كه بايد با عشق زندگي كرد
اگه یه پزشک بودم تا ميتونسم به بيمارا كمك ميكردم.
اگه یه وسیله تو آشپزخونه بودم شكستني نبودم خدارو شكر ميكردم.
اگه یه کتاب بودم يه گوشه افتاده بودم خاك ميخوردم.
اگه یه ساز بودم ترجيح ميدادم سكوت كنم.
اگه یه اسم بودم از خدا ميخاسم كه فردي كه اسمش منم يه ادم خوب و مفيدي بشه.
ديگه خداييش مغزم نميكشه...تازه آقاي مدير خودت گفتي ١٠ تا سوال تو هر پست نه ١٠٠ تاااااا
---------- Post Merged at 02:08 PM ---------- Previous Post was at 01:59 PM ----------
1-به کجا چنین شتابان... دل من گرفته زين جا!
2-از کجا چه خبر از دكه ما يعني دانشكده ما خبر اينكه با كلي دوندگي تونسيم اردوي الكامپ رو اوكيشو بگيريم كه البته چندروز پيش بود!
3-چه خبر از کی : يا خبري نيس يا خبرگذاري هاي اينجانب خواب تشريف دارن!!!
4-نبودی کجا بودی : وقتي بودم جايي نبودم چه برسه به الان كه نيسم!
5-هدفت از بدنیا آمدن چی بود : فووضوولي
6-دوست داری چه سوالی ازت نپرسم : نميدونم!
7-بابات دوست داری یا مامانت دوستت داره : هر سه تاش!!!!
نونم نبود آبم نبود نامزد شدن واسه صندلي داغم چي بود!!!!
---------- Post Merged at 02:12 PM ---------- Previous Post was at 01:59 PM ----------
سلام امیر.داداش بچه ها دارن میسوزوننت من دیگه چیزی برای گفتن ندارم عليك سلام نيماجون داداش اگه از جايي چيزي ناراحتي عصبي و .... هسي الان وقتشه كه خودتو خالي كنياااا !چه تجربه داغي به دست اوردم! تازه هنو مونده !!
علاقه مندي ها (Bookmarks)