آيت الله العظمى گلپايگانى(ره)



به شرح مختصر:
فقيه اهل بيت عصمت و طهارت حضرت آيت الله العظمى حاج سيد محمدرضا گلپايگانى(ره) در سال 1316 قمرى در روستاى گوگد گلپايگان ديده به جهان گشود. پدرش آقا سيد محمد باقر موسوى، در سن شصت و چهار سالگى هنوز از نعمت پسر بى بهره بود، به همين علت به مشهد رفت و به حضرت رضا(ع) توسل يافت. پس از آن خداوند پسرى به وى عطا کرد، که نامش را «محمدرضا» و کنيه اش را «ابوالحسن» گذاشتند.

ايشان تحصيلات مقدماتى را در گوگد و سپس در گلپايگان مى گذراند، و در سال 1336 قمرى به حوزه علميه سلطان آباد اراک سفر مى کند و تا سال 1340 از محضر پر فيض آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالکريم حايرى استفاده مى نمايد. با هجرت آيت الله العظمى حايرى به قم، ايشان نيز به قم مى روند و در تمام اين مدت هر روز بيشتر مورد علاقه استاد قرار مى گيرند; به طورى که در يکى از ايام کسالت در قم، استاد از منزل براى ايشان دارو تهيه مى کند و به مدرسه فيضيه مى آورد.
از توفيقات و برکات وجود ارزشمند مرحوم آيت الله العظمى گلپايگانى (ره) کرسى تدريس ايشان بود، که صدها شاگرد مستعد را به کمال رساند، از جمله شاگردانى که از محضر ايشان بهره مند شدند مى توان به شهيدان مطهرى، مفتح، بهشتى و مدنى اشاره کرد.
آيت الله العظمى گلپايگانى (ره) بالغ بر 46 عنوان کتاب و رساله از خود به يادگار گذاشته است، از جمله آثار ارزشمند ايشان، رساله اى در تحريف ناپذيرى قرآن، رساله اى در امر به معروف و نهى از منکر و مسايل اجتماعى اسلام، مناسک حج و کتاب هايى در فقه استدلالى شيعه است.
علاوه بر تأليفات ايشان مراکزى از جمله: دارالقرآن الکريم; بيمارستان آيت الله گلپايگانى; کتابخانه آيت الله گلپايگانى; مسجدى بزرگ که مرکز اسلامى و فرهنگى مهمى به حساب مى آيد; مدرسه آيت الله گلپايگانى; مجمع جهانى اسلامى لندن از ايشان به يادگار مانده است.
سرانجام آن فقيه نيک سرشت و پاک طينت با عمرى سراسر قداست و پاکى و خدمات شايسته، در شامگاه 18 آذر 1372 بر ابر با جمادى الآخر 1414 به رحمت ايزدى پيوست و در جوار کريمه اهل بيت حضرت معصومه(س) آرميد.






_________________________
منبع:ادراه کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان قم







به شرح مفصل:
شاگردان

چنانچه ذکر شد بعد از مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری درس خارج ایشان از پررونق ترین درسها بود تعداد زیادی از فضلاء و طلاب که اینک از نخبگان و بزرگان مکتب تشیع محسوب می شوند در درس ایشان شرکت می کردند.
1) مرحوم آیت الله مرتضی حائری یزدی ( فرزند آیت الله شیخ عبدالکریم حائری )
2) مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد فکور یزدی
3) شهید مرتضی مطهری
4) شهید سید محمد علی قاضی طباطبائی
5) شهید دکتر بهشتی
6) شهید مدنی
7) شهید دکتر محمد مفتح
8) شهید حاج شیخ علی قدوسی
9) شهید حاج شیخ مهدی شاه آبادی
10) شهید حاج شیخ عبدالرحیم شیرازی
11) مرحوم شیخ عزیزالله نهاوندی.
12) مرحوم فاضل همدانی.
13) مرحوم شهید سید نور الله طباطبائی نژاد.
14) آیت الله مشکینی.
15) علی اکبر هاشمی رفسنجانی.
16) آیت الله جنتی.
17) آیت الله مقتدائی.
18) آیت الله علی احمدی میانجی.
19) آیت الله کریمی جهرمی.
20) آیت الله علی پناه اشتهادری.
21) آیت الله محسن حرم پناهی.
22) حاج شیخ محمد واعظ زاده خراسانی.
23) آیت الله علی افتخاری گلپایگانی.
24) شیخ اسماعیل معزی ملایری.
25) آیت الله محمد تقی ستوده.
26) آیت الله غلامرضا صلواتی.
27) عبدالحمید شربیانی.
28) آیت الله سید محمد علی علوی گرگانی.
29) آیت الله آقای سید محمد باقر ابطحی.
30) محمد ال طه قمی.
31) آیت الله حاج شیخ رضا استادی تهرانی.
32) محسن قرائتی.
33) آیت الله احمد آذری قمی.
34) آیت الله سید محسن خرازی تهرانی.
35) آیت الله حسین شیخ الاسلام توسیرکانی.
36) آیت الله عبدالله نظری ساری.
37) آیت الله مکارم شیرازی.
38) آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی.
درس تفسیر
مقید بودند هر روز بعد از نماز صبح و بعد از نماز عشاء قرآن بخوانند.
یکی از شاگردانش نقل کرده بود که ایشان حدود 60 سال پیش که ما به درسشان می رفتیم فرموده بود:
« من هر روز صبح که قرآن می خوانم یکی از آیات را در نظر می گیرم و درباره آن تا شب فکر می کنم تا ببینم از نظر تفسیری، آیه دارای چه پیامها و مطالبی می باشد. »
روی همین اهتمامی که به قرآن داشتند علاوه بر درسهای متعدد فقه و اصول که همواره افاضه می فرمودند، اشتغال به درس تفسیر هم داشته اند. محور بحث ایشان تفسیر صافی بود و در این درس طبقات مختلف مردم از روحانی و بازاری و غیر آنها، شرکت می کردند. خود ایشان فرموده بودند:
« تفسیر قرآن را از پایان (یعنی سوره های کوچک) شروع کردیم و تا حدود نصف قرآن شریف را تفسیر نمودیم. »
منبر موعظه
امام باقر علیه السلام عالِم را به شمعی تشبیه می کند که می سوزد و زیر پای انسان ها را روشن می نماید و آنها را از حیرت و سردرگمی نجات می دهد.
ایشان با آن مقام علمی و مرجعیت عامه از موعظه و منبر خویش را کنار نمی کشید. منبر می رفت و مردم را با بیانات و ارشادات خود راهنمائی می نمود و از همان زمانی که به عنوان یک مدرس و یک استوانه علمی در حوزه بود تا مدتی از عصر مرجعیتشان این برنامه را داشتند.
در منزل و یا مسجد حسین آباد (محل اقامه نماز جماعتشان) منبر می رفتند.
وقتی موعظه می کردند سخن را از صمیم قلب می گفت، و روی همین جهت دلهای درد گرفته توسط گناه را نرم می نمود. و هواهای نفسانی را معتدل می ساخت. و مردم را با بیان نافذشان متوجه دیانت و خدا می نمود. کلام ایشان با حکمت همراه بود. و با اخلاص سخن می گفت.
شیوه ایشان در منبر رفتن چنین بود که، قبلاً چندین کتاب را می دید و مطالب مفیدی را انتخاب می کرد آنگاه کتاب را نیز با خود به منبر می برد و مطالب را از روی کتاب می خواند و توضیح می داد و معتقد بود که در این صورت مردم اطمینان بیشتری خواهند داشت. روی این جهت به طلاب و فضلاء توصیه می نمود که کتاب با خود به منبر ببرند.
اقامه نماز جماعت
نماز جماعتی که صبحها داشتند یک مرکز تجمعی برای اوتاد و مقدسین و بزرگان بود و بسیار با روح و معنویت بود.
ایشان علاوه بر نماز صبح، ظهر و مغرب نیز در مسجد حسین آباد اقامه نماز می کردند. اینجا هم مؤمنین و فضلاء از فیض حضور و شرکت در نماز جماعت ایشان بهره مند می شدند؛ یکی از علماء تویسرکان نقل می کرد :
« ما در دوران تحصیل در قم هرگاه می خواستیم یک نماز با توجه و خالصی بخوانیم به نماز ایشان می رفتیم. »
برنامه مذکور ادامه داشت تا روزیکه عوامل رژیم پهلوی به خانه ایشان یورش برده و فجایعی به بار آوردند. از آن جریان به بعد ایشان دچار کسالت شدند و روی همین جهت نماز جماعتهایشان تعطیل شد.
تا وقتیکه مسجد مدرسه و دارالقرآن و مرکز معجم فقهی افتتاح شد. بعد از آن ماه مبارک رمضان نماز ظهر و عصر را در آنجا اقامه می فرمودند که مشتاقان از راههای دور برای شرکت در این نماز پرفیض می آمدند.
ازدواج
ایشان بعد از گذراندن دوران تحصیل و رسیدن به مقامات علمی و معنوی با دخترحجت الاسلام مهدی بروجردی ازدواج کردند.
ایشان از افرادی بود که نسبت به حوزه علمیه قم سهم وافری داشت، و مشاور مؤسس محترم حوزه علمیه قم، آیت الله حائری(ره) به شمار می رفت.
ثمره این ازدواج مبارک سه پسر و پنج دختر بود .
مسافرتها
سفر به مکه
ایشان دو مرتبه مشرف به زیارت بیت الله الحرام شدند. سفر اول ایشان زمینی و از راه کویت بوده و عده ای از بزرگان و اخیار قم و علماء محترم در معیت ایشان بوده اند. و گویا این سفر در سال 1318 شمسی بوده است.
مطلبی از این سفر در دست ما نمی باشد مگر دو مطلب که جناب آقای کریمی جهرمی از آیت الله العظمی گلپایگانی نقل کرده اند :
1: ما در آن سفر در مسجد رسول الله (صلی الله علیه آله و سلم) نماز جماعت می خواندیم و حتی برای نماز اذان گفته می شد و شهادت بر ولایت ـ اشهد ان علیاً ولی الله ـ نیز گفته می شد.
روزی مأمور دولتی که این جریان را دیده و شهادت بر ولایت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را از مؤذن شنیده بود. ناراحت و خشمناک به سوی قاضی رفته و گزارش داده بود که مؤذن جماعت شیعه در اذان « اشهد ان علیاً ولی الله » می گفت.
قاضی گفته بود: من نیز می گویم: «اشهد ان علیاً ولی الله » مگر تو می گوئی «علی عدو الله» مأمور گفته بود: منهم می گویم: « علی ولی الله » و خلاصه قاضی گفته بود که ما هم می گوئیم « علی ولی الله» منتهی در اذان نمی گوییم و با این جواب قضیه را فیصله داده بود.
2: در همین سفر مناظره ای لطیف بین ایشان و قاضی القضاه مدینه واقع شده بود. ایشان در مورد این مناظره فرموده بودند: ما او را دعوت کرده بودیم که از او برای اقامه عزا و سوگواری امام حسین علیه السلام در ایام عاشورا و ذکر مصیبت آنحضرت اذن بگیریم او هم دعوت ما را پذیرفت و در مسجد رسول الله صلی الله علیه آله و سلم حضور یافت و در آنجا بحث و مناظره میان ما و او در گرفت تا سخن بدینجا رسید که گفت: شما غالی (یعنی اهل غلو در مورد اهل بیت پیامبر اکرم) هستید.
چه آنکه از پیامبر و امام طلب شفاعت می کنید و می گوئید که آنان زنده هستند و امور دیگر.
من در جواب او گفتم: اولاً که شما هم بر این عقیده می باشد: آیا شما سلام بر پیغمبر نمی کنید؟ آیا شما نمی گوئید، السلام علیک یا نبی الله؟ حال اگر رسول خدا مرده و چیزی را درک نمی کند. و سلام سلام کننده را نمی شنود چه معنی دارد که در برابر قبر او مؤدبانه بایستید و سلام کنید اینگونه که بر زندگان سلام می کنید.
ثانیاً: فرضاً آنچه را ذکر کردی غلو باشد. حال آیا هرگونه غلوی موجب کفر است؟ و آیا اگر کسی گفت که پیامبر زنده است و با اذن الله و اراده الهی سلام سلام کننده را می شنود این غلو و مضرّ به توحید است؟ و او برای این مطالب جوابی نداشت.
سفر دوم به مکه
سفر دوم ایشان به مکه در سال 1385 هجری قمری با هواپیما از ایران به جده صورت گرفت و چون این مسافرت در زمان مرجعیت و زعامت ایشان بود، از جهات مختلف قابل توجه می باشد ، مخارج این سفر را شخص محترم و متدینی از اهالی قزوین به نام مرحوم حاج محمود کیال بانی شدند.
ایشان در این سفر زیارتی با علم و کیاست خویش موجب ترویج آئین مقدس جعفری شد و توانست اتهامات زیادی را که به شیعه جعفری نسبت می دادند برطرف سازد.
در این سفر با مذاکراتی که ایشان با امیر مدینه داشت توانست برخی از آن نسبتهای ناروائی که بر شیعه روا داشته بودند بزداید و اثبات کند که شیعیان در تمام اصول و فروع تابع پیامبر عظیم الشان اسلام می باشند و روی همین مذاکرات عمال سعودی در این سفر و سفرهای بعدی با ملایمت با شیعیان برخورد می کردند و همچون سابق نبود که شیعیان را به جرم بوسیدن ضریح مطهر پیامیر زیر شتم و شلاق گیرند و کسی را که در توحید خطبه های توحیدی نهج البلاغه و تعالیم امام صادق و باقرعلیهما السلام را دارند تکفیر کند.
یکی از نویسندگان معاصر که یک سال بعد به حج مشرف شده بود در سفر نامه خود راجع به این موضوع می نویسد:
« بطوری که به تواتر شنیده شده تا سال گذشته کسی قدرت نزدیک شدن به شبکه های ضریح را نداشت و اگر کسی نزدیک می شد شرطه ها او را با شلاق و چوب می زدند.
ر این سال که آیت الله گلپایگانی به حج مشرف شدند با مذاکراتی که با امیر مدینه که از برداران ملک است کردند رفع سوء تفاهم در مورد بوسیدن شبکه ها از ایشان نمودند و با احترامی که امیر برای ایشان قائل بود دستور داد از سختگیریهای سابق خودداری شود. »
سفر به عتبات عالیات
سفر اول ایشان چند ماه طول کشید. و سفری پرخاطره برایشان بود. در این سفر با بزرگان و زعمای گرانقدر نجف خصوصیت پیدا کرده بودند و به مجلس درس اکابر آن عصر می رفتند.
در این سفر مباحثاتی هم بین ایشان و مرجع تقلید آن زمان آقا سید ابوالحسن اصفهانی شده بود.
مرحوم گلپايگانی فرموده بودند :
« در این سفر میهمان آیت الله العظمی سید جمال گلپایگانی بودیم.
روزی خادم آقا سید ابوالحسن اصفهانی آمد و صحبت ملاقات کرد ما گمان کردیم که می گوید، ما به حضور ایشان برویم و لذا با مرحوم آقا سید جمال رهسپار منزل ایشان شدیم درب منزل ایشان که رسیدیم خادم آمد و گفت: آقا می آیند منزل شما، ما گفتیم، ما حالا آمده ایم. گفت نه، آقا بعد اعتراض می کنند که بنا بود من به دیدن بروم و تو درست اداء رسالت نکردی، لذا از همانجا برگشتیم و آقای سید ابوالحسن هم به دیدن ما آمدند...
در این ملاقات بحثی بین آیت الله سید ابوالحسن و آیت الله گلپایگانی واقع می شود که یک ساعت به طول می انجامد. پس از این مباحثه طولانی آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی به حاج میرزا مهدی بروجردی فرموده بودند:
داماد شما نابغه است.
در همان سفر سید ابوالحسن وسیلة النجاة را به آقا داده و فرموده بودند: اگر شما نظری داشتید بفرمائید استفاده می کنیم. »
سفر به مشهد مقدس
ایشان علاقه عجیبی به حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام داشتند و مکرر به زیارت آن امام همام مشرف شده بودند. چنان علاقه ای به حضرت داشتند که هرگاه کسی می خواست به زیارت حضرت مشرف شود. وقتی ایشان متوجه می شد اشک شوق در چشمانش حلقه می زد و کمکی به ایشان می کرد.
افول خورشید مرجعیت
عاقبت آن مجاهد نستوه پس از عمری تلاش و کوشش رو به افول گرائید.
روز تولد حضرت زهرا(س) مردم با اشتیاق برای دیدن ایشان مشرف شده بودند که با همان حالت کسالتشان جلوس نموده بودند .
و تا وقت نماز مغرب و عشاء در خدمت مراجعین بودند. بعد از اذان، نماز مغرب و عشاء را خواندند و مشغول مناجات با خداوند شدند.
به فرزندش فرمودند:
« الحمدالله که نماز مغرب و نافله اش را خواندم، الحمدالله نماز عشاء و نافله اش را خواندم و مشغول تعقیب هستم. »
عرض شد: آقا بهتر است که شما روی تخت بنشینید و تعقیبات را انجام دهید، که عده ای منتظر هستند با شما ملاقات کنند.
خواستند ایشان را بر روی تخت بنشانند که لرز شدیدی بر ایشان عارض شد. چنان انسی با قرآن داشت که در این حال هم به جای جزع و ناله قرآن می خواند.
لرز شدیدتر گردید با آمدن دکترهای قم مثمر نشد و دکترهائی از تهران آمدند و قرار شد که به تهران منتقل شود. که به دنبال این قضیه ایشان به تهران منتقل و در بیمارستان شهید رجائی بستری شدند.
در شامگاه روز پنج شنبه 18 آذر 1372 آن صاحب نفس مطمئنه سوار بر کشتی حسینی شد و به اوج ملکوت پر کشید .
روز شنبه صدها هزار تن از مردم ماتم زده و هزاران تن از علما و طلاب و فضلاء حوزه علمیه قم برای آخرین وداع با پیکر آن مرجع بزرگ وداع کردند .
شدت احساسات سوگواران نسبت به پیکر مطهر به حدی بود که بسیاری از مردم امکان همراهی تابوت حامل پیکر ایشان را به دست نیاوردند.
به سبب ازدحام جمعیت تابوت حامل در نزدیکی حرم مطهر از مسیر پیش بینی شده تغییر جهت یافت و از طریق مدرسه دارالشفاء و فیضیه برای اقامه نماز به صحن بزرگ انتقال یافت.
نماز بر پیکر مطهر توسط آیت الله صافی گلپایگانی اقامه شد. پس از اقامه نماز میت ایشان بر روی دستان انبوه جمعیت عزادار برای تدفین در کنار مرقد استاد بزرگوارش آیت الله شیخ عبدالکریم حائری به داخل حرم مطهر انتقال یافت و به مناسبت این ضایعه بزرگ تا مدتها در کشورهای مختلف دنيا مراسم سوگواری و یادبود برگزار بود .
مزار مرحوم گلپايگانی - حرم حضرت معصومه - ع - در کنار مرقد مرحوم حائری




________________
منبع:راسخون