تقدیم به همه عاشقا:

آن چشم ها که هستی ما را تباه کرد
ویران که روزگار دلم را سیاه کرد
گفتند های مرد خطا رفته ای ولی
تقصیر من نبود دلم اشتباه کرد
دل کودکی است ناخلف او ناخلف نبود
باید گرفت کودک دل سر به راه کرد
دیگر دوباره راهی دریا نمی شوم
دریای چشمهاش مرا غرق آه کرد
از من گرفت بوسه و بوسید دیگری
آن سنگدل که خانه دل را تباه کرد
مهرش گناه بود خدا در دلم نهاد
ای دل ببین چگونه خدا هم گناه کرد