[size=18pt]از نواي نيمه جانم کاخ عدوانم شکست



دشمن دون ضربه خورد از اشک چشمانم شکست



بود همچون ذوالفقاري در غلاف آواي من



چون برون امد سپاه کفر عدوانم شکست



ظلم افشا شد هدف برگشت ظالم خوار شد



اين همه در پرتوي فرياد سوزانم شکست



ابتکار ناله ام روح ستم را خورد کرد



در خرابه کاخ را احوال نالانم شکست



شام ويران را احد کردم زآه پر طنين



همچو زهرا تکيه گاه بيت الاحزانم شکست



هرچه گفتم زخمي ام با تازيانه کم يزن



زير دست وپاي دشمن جسم بي جانم شکست



شد لباس کهنه ام چون پرچمي دشمن شکن



داد استکبار را موي پريشانم شکست



من ستون محمل پروانه هاي نيلي ام



گفت دشمن رکن زينب جمع ارکانم شکست

[/size]