قم در دوره پهلوی
در قم، سه حوزه قدرت جدای از هم در دوره پهلوی وجود داشته است: نخست حاکم شهر که نماينده دولت در شهر بوده. دوم توليت آستانه قم که موقوفات زيادی از املاک را در اختيار داشته و خود نيز صاحب املاک و ثروت فراوان و طبعا صاحب نفوذ قابل ملاحظه ای بوده؛ و سوم، رهبری دينی و روحانی که شمار زيادی از طلاب و ساير مردم از وی تبعيت می کرده اند. اين سه منبع قدرت، در دوره پهلوی در اين شهرفعال بوده اند.

در دوره پهلوی، قم نيز بسان ساير شهرها، وارد عرصه تجدد شد. نخستين بار همسر و دختران رضاشاه، در سال 1305 ش بدون حجاب به قم آمدند که سبب اعتراض يکی از روحانيون با نام شيخ محمدتقی بافقی (م 1365 ق) به آنان شد و روزهای بعد، رضاشاه به قم آمده فرد معترض را کتک زد. اين نخستين برخورد سياسی در شهر قم بر ضد حکومت پهلوی است که در سال بعد، با قيام آقا نورالله نجفی ـ از رهبران مشروطه اصفهان ـ (م 1306 ش) بر ضد دولت رضاخان ادامه می يابد و پس از آن با آغاز سختگيری های دولت، متوقف می گردد.

پيشرفت عمرانی در قم، در اين دوره با آرامی ادامه يافت. نخستين خيابانهای جديد شهر در سال 1307 ايجاد شد. پس از آن در سال 1316 ش راه آهن از مسير قم گذشت. از سال 1344 ش به بعد راه های ارتباطی بين شهری از يک سو به تهران و از سوی ديگر به سمت اراک، اصفهان و کاشان، توسعه يافت. اهميت شهر قم، به عنوان نقطه عبور از مسيرهای جنوبی به سمت تهران از اواخر دوره قاجار به اين سو، بيشتر آشکار می شود. فشار دولت برای پيشبرد اهداف تجددگرايانه خود در قم، با اعتراض حاج شيخ عبدالکريم حايری (م 1315 ش) روبرو می شود، اما دولت، بی توجه به آنان با قاطعيت در تعطيلی مدارس دينی، خلع لباس روحانيون و مبارزه با روضه خوانی و تلاش برای کشف حجاب از زنان ادامه می دهد و به اين ترتيب، خشم روحانيون را به صورت نهفته، بر می انگيزد.

در تمام دوره پهلوی ترکيب معماری آستانه حضرت معصومه در قم، تغييری نمی يابد جز آن که بخش مهمی از قبرستان سمت شمال شرقی آستانه، که در قرن های نخست هجری به قبرستان بابلان شهرت داشت، به جز آن چه که امروزه به نام قبرستان شيخان از آن برجای مانده، بخشی به صورت زمين مسطح و بخشی به صورت پارک در می آيد.

بخشی از توسعه عمرانی شهر، توسط توليت و نيز مراجع تقليد صورت می گرفت که از آن جمله تأسيس کتابخانه بزرگ شهر توسط يکی از مراجع تقليد با نام شهاب الدين مرعشی نجفی در سال 1353 ش بود. اين کتابخانه، در حال حاضر، بزرگ ترين مجموعه خطی را در ميان کتابخانه های ايران، در اختيار دارد.

قم از سال 1354 ش به بعد، هم زمان با ازدياد درآمدهای نفتی، تحرک تازه ای در زمينه های عمرانی و به دست آوردن نهادهای جديد پيدا می کند. (بنگريد: قاسمی نژاد (شهردار وقت قم، راهنمای قم، 1354؛ برای اطلاعات بيشتر در باره تحولات عمرانی و ورود مؤسسات جديد تمدنی به قم بنگريد: ابن الرضا، قم از نظر اجتماعی، اقتصادی).

ويژگی سياسی عمده اين شهر از ورود آن به صحنه سياست در اواخر سال 1339 ش و اوايل سال 1340 است. ورود امام خمينی (1282 ـ 1368 ش) به عرصه سياست، و روش انقلابی وی که همراهی شمار زيادی از روحانيون جوان را با خود داشت، سبب پديد آمدن فضای مبارزاتی تازهای در برابر رژيم پهلوی شد. خشونت های سياسی طی چهار سال ادامه داشت تا آن که رژيم با تبعيد ايشان به ترکيه و عراق، و با تکيه به روش های استبدادی، اوضاع را آرام کرد. اما پس از آن، همواره اين شهر، کانون اعتراض بر ضد رژيم بوده و با نشر کتاب و اعلاميه و اعزام روحانيون برای تبليغ در ايام محرم و رمضان به روستاها، درنشر انديشه های انقلابی می کوشيد. طی سال ها، شمار زيادی از علمای اين شهر دستگير و زندانی شدند. پس از درگيری طلاب با مأموران دولتی در خرداد 1354 و بسته شدن مدرسه فيضيه، نخستين جرقه انقلاب در 19 دی ماه 1356 در همين شهر زده شد و پس از آن، دامنه اش به شهرهای ديگر کشيده شد تا آن که در بهمن 1357 رژيم پهلوی سرنگون شده و دولت دينی که مرکزيت علمی آن در شهر قم بود، جايگزين آن شد.

به لحاظ فرهنگی، شهر قم پيش از انقلاب، چندين دبيرستان و تعدادی مدرسه ابتدايی و راهنمايی داشت. هم چنين يک مدرسه عالی وابسته به دانشگاه تهران، در اين شهر تأسيس شد. ساير مراکز فرهنگی شهرعبارت از مراکز علمی ـ دينی بودند. در اين مراکز افزون بر تعليم و تربيت، چندين نشريه نيز انتشار می يافت.