قم تا عصر صفوی - قم در دوره صفوی

قم تا عصر صفوی
شهرستان قم، که در خرداد سال 1375 ش به استان تبديل شد، شهری است در حاشيه کوير که در فاصله 140 کيلومتری جنوب شهر تهران قرار دارد. اين شهر، قرن ها پيش از ورود اسلام به آن، به صورت روستايی بزرگ، در ميان روستاهای فراوانِ اطراف، منطقه ای مسکونی بوده و روايت های تاريخی متعددی درچگونگی تأسيس آن نقل شده است. يکی از علمی ترين آن روايات، تبديل کلمه «کومه» ـ به معنای خانه های کوچک کنار هم ـ به کم و سپس تبديل آن به قم توسط اعراب مهاجر است. برخی نيز قم را برگرفته از کَميدان که نام بخشی از اين منطقه بوده، و به اختصار کُم ناميده شده و سپس اعراب مهاجر، آن رابه قم تغيير داده اند، توجيه کرده اند.

[/color]اين روستاهای پراکنده، با هجوم اعراب مسلمان به ايران، در اختيار آنان قرار گرفت و همانند بسياری ازشهرهای ايران، شماری از اعراب در آن جا اسکان يافتند. طبعا اين اقدام پس از غلبه آنان بر مردم بومی بوده است که در اين روستاها سکونت داشته اند. برخی از داستان های منازعه اعراب و ايرانيان در منابع از جمله تاريخ قم (مهم ترين اثر جغرافيای محلی و تأليف شده توسط حسن بن محمد بن حسن قمی در سال 379 هجری) آمده است. عمده ترين تغيير در وضعيت شهر پيش از آمدن اعراب و پس از آن، تبديل بخش مرکزی آن، به يک شهر، طی قرن دوم و سوم هجری بوده و از آن پس، نام اين مرکز يعنی قم، در بسياری از کتاب های جغرافيايی قرن چهارم هجری و پس از آن آمده است. شهرت اين شهر در منابع جغرافيايی تأليف شده در قرن چهارم هجری، به دليل داشتن گرايش مذهبی تشيع برخلاف گرايش مذهبی ساير شهرهای اطراف بوده است. اعراب ساکن اين شهر، از طوايف مختلف بوده و عمده آنان از تيره اشعری های يمنیِ ساکن عراق (از نسل سائب بن مالک اشعری و عموزادگان وی) بودند که در دهه هفتاد تا هشتاد قرن اول هجری از عراق به اين ديار نقل مکان کردند. اختلافات مذهبی و سياسی آنان با دولت اموی، از جمله دلايل دور شدن آنان از عراق و سکونتشان در اين ناحيه است. اشعريان شيعه مذهب، شهر را در اختيار گرفتند و بر مذهب تشيع استوار ماندند. بعدها، پس از دفن فاطمه معصومه در سال 201 هجری در اين شهر، مرکزيت مذهبی آن بيش از پيش استوار شد.

اعراب اشعری که در يمن و عراق يکجا نشينی و طبعا کشاورزی را تجربه کرده بودند، روستای زيادی رادر اطراف قم تأسيس کردند؛ به طوری که نام شمار زيادی از روستاها و نهرهای قم در قرن چهارم، به نام افراد بسته خاندان اشعری، نام گذاری شده است. (بنگريد: فهرست اماکن کتاب تاريخ قم پيشگفته).

از قرن چهارم به اين سو، شهر قم به لحاظ تقسيم بندی جغرافيايی، جزو ايالت جبال ايران بوده است.مرزهای اين ايالت، در سمت غرب، همدان، در جنوب اصفهان و در شمال شهر ری و قزوين بوده است. آبِ شهر، بخشی از طريق قنوات و بخشی از طريق رودخانه قم است که از ارتفاعات خوانسار و گلپايگان نشأت می گيرد، تأمين می شده است. طبق گفته مؤلف تاريخ قم، در روزگار کهن، آب شهر شيرين بوده اما درچند قرن اخير، به دليل درآميختن آب های زيرزمينی با معادن نمک، آب آن شور شده و امروزه اين مهم ترين دشواری شهر است. پس از ايجاد سد پانزده خرداد (افتتاح در سال 1373 ش) برای تأمين آب قم در دهه دوم پس از انقلاب، رودخانه شهر عملا خشک شده و از آن به عنوان محل عبور سيل های احتمالی و در وقت های ديگر تحت عنوان پارکينگ از آن استفاده می شود. رودخانه شهر را به دو بخش غربی وشرقی تقسيم کرده است.

قم به دليل گرايش به تشيع، در دوره آل بويه (قرن چهارم هجری) اندکی مورد توجه قرار ميگيرد. پس ازآن در دوره سلجوقيان (قرن پنجم و ششم هجری)، اين شهر در کنار ديگر شهرهای منطقه جبال، اديبان و دبيرانی را تربيت کرده در اين دولت به کار مشغول می شوند. (فقيهی، علی اصغر، تاريخ مذهبی قم، صص 131ـ 132) مسجد جامع اين شهر، يادگاری از دوره سلجوقی است. در تمام اين دوره، شهر قم به عنوان شهری شيعی با شهر ری، کاشان و آوه و فراهان، در تماس بوده و مذهب آن مناطق را نيز شيعه می کند. اين شهر درجريان حمله مغول مورد حمله و قتل و غارت قرار گرفته است.

قم در قرن هشتم و نهم هجری، گرچه شهر کوچکی است، اما به دليل آن که آستانه مبارکه معصومه (س)مورد توجه قرار دارد، کمابيش مورد توجه حاکمان و اميران است. در قرن هشتم، خاندان های برجسته اياز جمله خاندان صفی (بنگريد: مدرسی، قم نامه، ص 9 ـ 37) در شهر وجود دارند که در حکم اميران محلی بوده و با ايجاد ارتباط با دولت های بزرگ، قدرت خويش را در اين شهر حفظ می کنند. در مقابل، در ميان همين رقابت ها، گاه شهر قم، گرفتار حمله و هجوم واقع می شده است. (در باره چگونگی شهر قم در قرن هشتم و نهم، بنگريد به : مدرسی، قم در قرن نهم هجری)

در زمان دولت قراقويونلو و آق قويونلو در قرن نهم هجری، شهر قم، مورد توجه سران اين سلسله قرار داشت و برای مثال اوزون حسن، در زمستان و گاه بهار، در اين شهر اقامت می گزيد و شهرت داشت که اين شهر اقامتگاه زمستانی شاهان اين سلسله بوده است. هم چنين از سوی شاهان اين سلسله فرامينی در باره توليت آستانه معصومه در دست است. (تربت پاکان، ج 1، ص 193 به بعد)

قم در دوره صفوی
شاه اسماعيل صفوی که آمدن و سکونت موقت را در ايالت جبال، به ويژه قم و اصفهان، از قراقويونلوها به ارث برده بود، به دليل داشتن مذهب تشيع، به اين شهر اعتنای بيشتری کرد. يادگار معماری شاه اسماعيل در شهر قم، ايوان شمالی آستانه حضرت معصومه است که به سال 925 در روزگار سلطنت شاه اسماعيل ساخته شده و کتيبه آن موجود است. پس از آن، شهر قم، مورد توجه بيشتری قرار گرفت و به دليل قداست محيط حرم، از آن به عنوان مرکزی برای دفن برخی از سلاطين صفوی استفاده شد. قبر پنج تن از سلاطين صفوی با نام های شاه صفی (1052) شاه عباس دوم (1077) شاه سليمان (1105) و شاه سلطان حسين (خلع در1135) شاه طهماسب دوم (خلع در 1144) و شماری ديگر از شاهزادگان و امرای اين دولت، در اطراف حرم می باشد. (کتيبه های موجود در مقابر آنان را بنگريد در: ستوده، منوچهر، کتابه های حرم مطهر حضرت معصومه، صص 33 ـ 34). مسأله انتقال مردگان برای دفن به قم، گرچه از پيش از اين زمان سابقه داشت، اما ازدوره صفوی، به صورت رسمی رايج درآمد که تا سال های اخير ادامه داشت و اکنون کاهش يافته است.

[/color]رفت و شد شاه عباس دوم[color=red] به قم برای زيارت و ديدار با فيض کاشانی (م 1091) نيز اهميت اين شهر را دراين دوره نشان ميدهد. کما اين که برآمدن عالمانی چون ملاصدرای شيرازی (979 ـ 1050) ، قاضی سعيد قمی .... و سکونت ملامحمد طاهر قمی (م 1098) و فياض لاهيجی (م 1072) در آن نشانگر اهميت علمی اين شهر در اين دوره است.