عيد نوروز اومده فصل بهاره داي علي
آخه وقت خوشي و گشت و گذاره داي علي
عليه پا ميکوفه حي به زمين اورسي مي خوات
ننش آخه چو کنه پول که نداره داي علي
ننش بش ميگه ننه درد بي درمون بيگيري
همين روزا ميگيري حناق سواره داي علي
هر که وضعش خوبه اين عيدي روونه به فرنگ
جاي گردش باس ما سد کباره داي علي
هر که اين عيديه يه چيزي مي خوات پس چوکنه
قزقون "من چو کنم" هر جا به بار داي علي
ديگه باغ ني که بريم آلچه کلاغي بکنيم
ديگه انجيل بونه ها زيره آواره داي علي
گربه عينک مي زنه دنبال نون خورده ميره
باسه يک شعره ي گوشت زار و نزار داي علي
پاش بريم گسنمونه واي تو دلم رخت ميشورن
ديزه رو ور کشيمون وقت ناهاره داي علي
آقا اين حرفا ديگه باس کسي تومبون نميشه
ميبينم جون دائيه تنت مي خواره داي علي
خوش اومدي جونم
عباس فرساد
علاقه مندي ها (Bookmarks)