نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: اشــــعار اردلان ســـر افراز

  1. #1
    عضو جديد قمیا
    AFA@GH آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض اشــــعار اردلان ســـر افراز

    آي عشق


    عشق به شكل پرواز پرنده س
    عشق ،‌ خواب يه آهوي رمنده س
    من ، زائري تشنه ، زير باران
    عشق ،‌ چشمه آبي اما كشنده س
    من ، مي ميرم
    از اين آب مسموم
    اما اونكه مرده از عشق ، تا قيامت ،‌ هر لحظه زنده س
    من ، مي ميرم از اين آب مسموم
    مرگ عاشق عين بودن ،‌اوج پرواز يه پرنده س
    تو كه معناي عشقي به من معنا بده اي يار
    دروغ اين صدا را به گور قصه ها بسپار
    صدا كن اسممو از عمق شب از نقب
    ديوار
    براي زنده بودن ، دليل آخرينم باش
    منم من بذر فرياد ، خاك خوب سرزمينم باش
    طلوع صادق عصيان من ، بيداري ام باش
    عشق ،‌ گذشتن از مرز وجوده
    مرگ ، آغاز راه قصه بوده
    من ،‌ راهي شدم نگو كه زوده
    اون كسي كه سر سپرده مثل ما عاشق نبوده
    ن راهي شدم نگو كه
    زوده
    اما اونكه عاشقونه جون سپرده هرگز نمرده



    مــــن نـــه آنـــــم کـــه زبــــونی کشــــــم از چـــــرخ فلــکــــــ



    چــــرخ بـــر هـــم زنـــــم گـــر غیــــــر مـــــرادم گــــــردد








  2. #2
    عضو جديد قمیا
    AFA@GH آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض پاسخ : اشــــعار اردلان ســـر افراز

    تقدير



    آدم خيلي حقيره
    بازيچه ي تقديره
    پل بين دو مرگه
    مرگي كه ناگزيره
    حتي خود تولد
    آغاز راه مرگه
    حديث عمر و آدم
    حديث باد و برگه
    آغاز يك سفر بود
    وقتي نفس كشيديم
    با هر نفس هزار بار
    به سوي مرگ دويديم
    تو اين قمار كوتاه
    نبرده هستي باختيم
    تا خنده رو ببينيم
    از گريه آينه ساختيم
    آدم خيلي حقيره
    بازيچه ي تقديره
    پل بين دو مرگه
    مرگي كه ناگزيره
    فرصت همين امروزه
    براي عاشق بودن
    فردا مي پرسيم از هم
    غريبه اي يا دشمن
    اي آشناي امروز
    عشق منو باور كن
    فردا غريبه هستي
    امروز و با من سر كن
    تولد هر قصه
    يك جاده ي كوتاهه
    اول و آهر مرگه
    بودن ميون راهه
    اگر چه عاجزانه
    تسليم سرنوشتيم
    با هم بيا بميريم
    شايد يك روز برگشتيم
    آدم خيلي حقيره
    بازيچه ي تقديره
    گل بين دو مرگه
    مرگي كه ناگزيره



    مــــن نـــه آنـــــم کـــه زبــــونی کشــــــم از چـــــرخ فلــکــــــ



    چــــرخ بـــر هـــم زنـــــم گـــر غیــــــر مـــــرادم گــــــردد








  3. #3
    عضو جديد قمیا
    AFA@GH آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض پاسخ : اشــــعار اردلان ســـر افراز

    دريغ


    به دادم برس اي اشك
    دلم خيلي گرفته
    نگو از دوري كي
    نپرس از چي گرفته
    منو دريغ يك خوب
    به ويروني كشونده
    عزيزمه تا وقتي
    نفس تو سينه مونده
    تو اين تنهايي تلخ
    من و يك عالمه ياد
    نشسته روبرويم
    كسي كه رفته بر باد
    كسي ك ه عاشقانه
    به عشقش پشت پا زد
    براي بودن من
    به خود رنگ فنا زد
    چه درديه خدايا نخواستن اما رفتن
    براي اون كه سايه س هميشه رو سر من
    كسي
    كه وقت رفتن
    دوباره عاشقم كرد
    منو آباد كرد و
    خودش ويرون شد از درد
    بدادم برس اي اشك
    دلم خيلي گرفته
    نگو از دوري كي
    نپرس از چي گرفته
    به آتش تن زد و رفت تا من اينجا نسوزم
    با رفتنش نرفته تو خونمه هنوزم
    هنوز سالار خونه س پناه منه دستاش
    سرم رو شونه هاشه رو گونمه نفس هاش
    به دادم برس اي اشك



    مــــن نـــه آنـــــم کـــه زبــــونی کشــــــم از چـــــرخ فلــکــــــ



    چــــرخ بـــر هـــم زنـــــم گـــر غیــــــر مـــــرادم گــــــردد








  4. #4
    كاربر درجه 2
    نسترن آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2011
    نوشته ها
    721
    نوشته های وبلاگ
    147
    میزان امتیاز
    20

    پیش فرض پاسخ : اشــــعار اردلان ســـر افراز

    پنجره
    باز کن پنجره را و به مهتاب بگو
    صفحه ذهن کبوتر آبي ست
    خواب گل مهتابي ست

    اي نهايت در تو، ابديت در تو
    اي هميشه با من، تا هميشه بودن
    باز کن چشمت را تا که گل باز شود
    قصه زندگي آغاز شود
    تا که از پنجره چشمانت، عشق آغاز شود
    تا دلم باز شود، تا دلم باز شود

    دلم اينجا تنگ است، دلم اينجا سرد است
    فصلها بي معني، آسمان بي رنگ است
    سرد سرد است اينجا، باز کن پنجره را
    باز کن چشمت را، گرم کن جان مرا

    اي هميشه آبي اي هميشه دريا
    اي تمام خورشيد اي هميشه گرما
    سرد سرد است اينجا باز کن پنجره را
    اي هميشه روشن، بازکن چشم به من


موضوعات مشابه

  1. اشــــعار فـــریدون مشیـــــــری
    توسط AFA@GH در انجمن دفتر شعر
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 03-28-2012, 03:25 PM
  2. اشــــعار فروغ فـــرخ زاد
    توسط AFA@GH در انجمن دفتر شعر
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 03-06-2012, 02:54 PM
  3. اشــــعار احمـــــد شــــاملــــــو
    توسط AFA@GH در انجمن دفتر شعر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-06-2012, 02:49 PM
  4. اشــــعار رســـول یـــــونـــان
    توسط AFA@GH در انجمن دفتر شعر
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 03-06-2012, 02:02 PM
  5. اشــــعار یغـــما گلـــرویی
    توسط AFA@GH در انجمن دفتر شعر
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-06-2012, 01:49 PM

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •