بش میگم از چیست نالونی میگه همساختکی
همساختکی
بش میگم چر مثل حرفا درختای خیابون بیست متری کیوانفر قدشون هیچوقت بلند نمیشه و خیلی فرق دارن با درختای بلوار امین و اینجا اَگل و گیاه خبری نی. میگم چر بایه اینجوری باشه، میگه همساختکی!
بش میگم چرا شبا تو خیابون مولوی بخاطر این گاری میوه ها، ترافیک و نمیشه حرکت که. میگی نمدونم چرا! همساختکی!
بش میگم چرا با موتول تو خیابونا قیقاج میرن و هیشکی نی بگه چرا؟ آخه چرا؟ میگه همساختکی!
بش میگم چرا بعضی ها هنو که چراغ سبز نشده با ماشین عبور می کنن، میگه خوب همساختکی!
بش میگم تو خیابون جمهوری اَاول سال دا حالا سه دفه پیاده روها رو کندن و دوباره دارن انگاری جوق آب میکشن، آخه باسه چی؟ میگه همساختکی!
بش میگم از چیست نالونی میگه همساختکی
انقذه تو درب و داغونی میگه همساختکی
بش میگم اخمات چرا رفته تو هم با من بوگو
دائما سر در گریبونی میگه همساختکی
بش میگم اوضاع و احوالت چرا ریخته به هم
مثل یه زلف پریشونی میگه همساختکی
بش میگم کُپ میکنی کِز میکنی یه گوشه ای
مثل یه خارچنگ داغونی میگه همساختکی
این وراون ور می پری مث عکه های جوردکون
مثل لوتین براسونی میگه همساختکی
بش میگم با "دلبری" این شهر آبادان شود
حی میخنده عور میادت باز میگه همساختکی
بش میگم جونِ دای عباس هرچه میخواهی بوگو
مگ شلم شوروا شدی بازُم میگه همساختکی
خوش اومدی جونم
علاقه مندي ها (Bookmarks)