سلام دوستان
گاهی برای نوشتن نباید خیلی هم فکر کرد.
درست مثل الان که بعد از یک ساعت نشستن و جست و جو در افکارم چیزی پیدا نکردم برای نوشتن.
بسکه خلوت شده زندگیَم...
و روزها اغلب به جای دینگ دینگ وایبر و دنگ دنگ واتسپ توی این خانه صدای دیگری شنیده نمی شود ...
گاهی بسکه با کسی حرف نزده ام صدام تا عصر هم خشدار می ماند ولی بس که توی این گروه ها پرچانگی میکنیم و میگوییم و می خندیم حس می کنم با کلییی آدم مواجه بوده ام و از نزدیک دیده و شنیده امشان!
اما واقعیت چیز دیگریست...
اینجا از " حس هات " حرف بزن
از دلتنگی های گاه و بیگاه یا اعجازهای شادی آور و شورهای بی مقدار
از اینکه روز برایت چگونه تمام میشود ..
این حس ها با تمام واقعی نبودنشان، خیلی تسکین می دهند به ادم
وقتی سال بعد ورق های این جستار را زیر و روو میکنی و میفهمی بابت چه چیزهایی دلگیر بودی که نیستند
سرخوشی جالبیست !
امتحان کن !
علاقه مندي ها (Bookmarks)