گل اميد


صدايي مي‌شنيدم

چه گرم و مهربان بود

صداي آشنايي

كه با من همزبان بود

صدا، آرام مي‌گفت:

ز جا برخيز فرزند

ببين بر چهره‌ي گل

نسيم سرخ لبخند

به دامان سپيده

صفا و شادماني

به گلبرگ شقايق

نشان مهرباني

ببين پروانه‌ها را

چه زيبا پر كشيدند!

چه آرام و سبك بال

ز روي گل پريدند

ز جا برخيز فرزند

تماشاي سحر كن

سرود زندگاني

سرود عشق، سر كن

پريدم چون پرنده

ز جا برخاستم زود

«ز جا برخيز فرزند»

صداي مادرم بود

گل من بود مادر

كه با من راز مي‌گفت

سخن از روشنايي

هم از پرواز مي‌گفت

چو در نور سپيده

نمودم شست و شويي

به آب پاك و روشن

گرفتم من وضويي

به قلب كوچك من

گل اميد وا شد

تمام خانه‌ي ما

پر از ياد خدا شد
منبع:andisheqom.com