مشاعـــــــــــــــــــــ ره

صفحه 1 از 103 1231151101 ... آخرینآخرین
  1. بانوی شرقی
    بانوی شرقی
    بیا یارا از عشق کاشانه سازیم/محبت را چراغ خانه سازیم

    م بدید

    لطفا برای شرکت در مشاعره به آخرین پست در آخرین صفحه مراجعه کنید
  2. hamid93
    hamid93
    مزن بــــــر سر ناتوان دســـت زور
    که روزي درافتي به پايش چو مور
  3. غریب آشنا
    غریب آشنا
    رازی که به غیر نگفتیم و نگوییم
    با دوست بگوییم که او محرم راز است.
    حافظ
    << ت >>
  4. نسترن
    نسترن
    ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم
    آنقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم


    "م"
  5. darya
    darya
    منو انتظار و کابوس تنهایی

    منو حس اینکه هر لحظه اینجایی

    دارم آیینه هارو گم میکنم کم کم

    تورو هر طرف رو می کنم میبینم

    م
  6. bivatan
    bivatan
    میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را
    میجویمت چنان که لب تشنه آب را
    حتی اگر نباشی می آفرنمت
    چونانکه التهاب بیابان سراب را

    «الف»
  7. مجتبی
    مجتبی
    اگر آن ترک شــیرازی بدست آرد دل ما را
    بخال هندویش بَخشم سمرقند و بخارا را


    «الف»
  8. darya
    darya
    از همان اول دنیا به همه سربودی
    غزلیات خدا را همه از بربودی
    شاعرآن روزگمانش به تو شاید نرسید
    ازصدای سخن عشق تو خوش تر بودی

    ی
  9. مجتبی
    مجتبی
    یـــــاران موافـق همه از دســت شدند


    در پـای اجل یـکـان یـکـان پست شدند




    خوردیم ز یک شـراب در مجـلـس عـمر


    دوری دو سه پیشتر ز ما مست شدند




    "د"
  10. سزار
    سزار
    در مهر و در وفا ،‌ به خدا ، جاودانه ايم
    ما را حلال کن ، که غريب آشيانه ايم

    " م"
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 1030
صفحه 1 از 103 1231151101 ... آخرینآخرین