دلم بشکنه حرفی نیست ، حقیقت رو ازت می خوام
بهم راحت بگو میری ، حالا که سرده رویاهام
نمی دونم کجا بود که ، دلت رو دادی دست اون
خودت خورشید شدی بی من ، منم دلتنگی بارون
یه بار فکر منم کن که ، دلم داغون داغونه
تو میری عاقبت با اون ، که دستم خالی می مونه
دلم بشکنه حرفی نیست ، فقط کاش لایقت باشه
میرم از قلب تو بیرون ، که عشقش تو دلت جا شه
دلم بشکنه حرفی نیست ، اگه تو یار و همراه شی
ولی می شد بمونی و ، کمی هم عاشقم باشی
نمی دونم کجا بود که ، دلت رو دادی دست اون
خودت خورشید شدی بی من ، منم دلتنگی بارون
همه فکرش شده چشمات ، گاهی دستاتو می گیره
یه وقت تنهاش نذاری که ، مث من میشه می میره
دلم بشکنه حرفی نیست ، فقط کاش لایقت باشه
میرم از فلب تو بیرون ، که عشقش تو دلت جا شه...