بیداری من
توسط
در تاریخ 10-06-2013 در ساعت 10:14 PM (1052 نمایش ها)
گوشه ی سقف کبود
صدایی ارامشم را ربود
دنیای پیچیده ای شدی ادم
تو خالی و پر ادعا
دنیایت بزرگ شده اما فهم نکشیده ای
غم کده زده ای برای روز مرگی
غم حرمت دارد غم لحن بیداریست
نا امیدی پر کرده ای از برکه مرگ
ادمک های زندگیت بو گرفته اند از ندیدن محبت
قانون جنگل می نویسی اسمش را منطق می گذاری
قدم بردار و بکش با خودت همه ی سادگی ها را
سادگی یعنی از اشتیاق طلوع
قدم زدن در بیداری
اگر سادگی ها کم بود سادگی بساز
سادگی خاص خودت
امضا neo
پروانه نوشت:
زلال باش تا چون ایینه
نگاه خود را در تو
ببیند