...
آپدیت شده 05-15-2012 در 10:42 PM توسط [ARG:5 UNDEFINED]
پسركي از مادرش پرسيد : مادر ! چرا گريه مي كني ؟ مادر ، فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمي دانم ، عزيزم . نمي دانم . پسرك نزد پدرش رفت و گفت : بابا ! چرا مامان هميشه گريه مي كند ...
احمقانه ترین کار زندگیم این بود که سعی کردم مفهوم ای دی اس ال رو برا مادربزرگم توضیح بدم!!
اي مرداني كه روز زن خود را به كوچه ي علي چپ زديد .... همان جا بمانيد .... همانا روز مرد نزديك است !!!
یه داداش دارم دهه هفتادیه، دوس دخترش زنگ زده خونمون روز مادر رو به مامانم تبریک گفت :| دهه شصتی باشی درک میکنی! زمان ما کی جرات داشت بگه دوست دختر و دوست پسر داره :( یعنی اونطوری که ما با دوست دخترمون رمزی حرف میزدیم، شهید همت با قرارگاه نمیزد
خدایا.... دیشب که بابام بعد از مدتها از اراک اومده بود خونمون و من داشتم با شدت تمام اشپزی میکردم و تو اشپزخونه مشغول بودم یهو حس کردم یه چیزی رفت زیر کابینت.... ...