نوشته های خودم
بیدار نوشت: حق با تو بود چشم هایم را باید بشویم...! تو درس خود را دادی اما ... اما...زیاد است ،کدامش را برایت بگویم!؟ سهراب فقط بدان چشم ها را خواب گرفت. ...
آپدیت شده 10-29-2013 در 11:58 AM توسط [ARG:5 UNDEFINED]
به نام خدا سلام به خانواده قمیا وقتتون رو زیاد نمیگیرم ..فردا عازم کربلا هستم برای عرض خداحافظی خدمتتون رسیدم. امیدوارم اگر در این مدت که کنارتون بودم از من رنجیدین منو به بزرگی خودتون ببخشین . انشاا... به زودی قسمت همگی شما ...
آپدیت شده 09-21-2013 در 11:29 PM توسط [ARG:5 UNDEFINED]
به نام خودت خداجونم سلام خدایا اومدم که یکم اعتراف کنم... خدایا برای اینکه بعضی روزها حال دارم، وقت دارم ،ولی یادم میره بیام دو رکعت نماز شکر بخونم شکرت رو بگم منو ببخش . شب های قدر رو دوست دارم ...
آپدیت شده 07-29-2013 در 05:10 PM توسط [ARG:5 UNDEFINED]
حوالی کوچه ی دلم ابرهای پراکنده ی بارانیست. آسمان میبارد! چشم های من تر شده است. امضاء:غریب آشنا،الــــناز نگاهتون ســبز پ.ن: اینم حاصل باران که الان بارید. خوشحال میشم نظرتون رو در مورد متن کوتاهم بدونم.
آپدیت شده 07-29-2013 در 05:12 PM توسط [ARG:5 UNDEFINED]
سلام.دیدم بعضی از دوستای خوبم امروز شعر های خودشونم گذاشتن خیلی خوشحالم که بین جمع خوش ذوق و شاعر هستم. داشتم درس میخوندم که افکارم مانع میشد شروع کردم به حرف زدن ...
آپدیت شده 08-01-2013 در 06:14 AM توسط [ARG:5 UNDEFINED]