چهار تا مهندس برق، مكانيك، شيمي و كامپيوتر با يه ماشين در حال مسافرت بودن كه يهو ماشين خراب ميشه. خاموش ميكنه و ديگه هر چي استارت ميزنن روشن نميشه. ميگن يعني چي ...
مردی از اینکه زنش به گربه ی خانه بیش تر از او توجه می کرد ناراحت بود، یک روز گربه را برد و چند تا خیابان آن طرف تر رها کرد ، ولی تا به خانه رسید ، دید گربه زودتر از او به ...
روباهى داشت با موبایلى شماره میگرفت زاغه از بالاى درخت گفت: پایین آنتن نمیده بده برات شماره بگیرم!! روباه تا موبایل رو داد به زاغ زاغ گفت: این عوض اون قالب پنیری که کلاس سوم ابتدایى ازم زدی ! عوضی